هر دوستي در برابر دوستش بايستي کاري بکنه و ما ها هم که مي گيم سلام بر مهدي فاطمه بايد اين کارا رو انجام بديم :
اولين شرط انتظار، معرفت است؛ تا انسان ميهمان خود را نشناسد و از خصوصيات خوب او مطلع نباشد، منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامى انسان در انتظار کسى مىنشيند که او را خوب بشناسد؛ اما اگر انسان کسى را نشناسد و بداند که آن شخص خواهد آمد، برايش اهميتى نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان عليهالسلام هم چنين است. کسانى که آن حضرت را نمىشناسند (مانند کفار و يا اهل اديان ديگر)، هرگز انتظار او را نمىکشند؛ اما کسانى که او را مىشناسند و ارزش و مقام او را مىدانند، منتظر او مىمانند.
کسانى که امام زمان را نمىشناسند - اگر چه به ظاهر مسلمان باشند - چنانچه در اين حال بميرند، در حال جاهليت از دنيا رفتهاند؛ چنانکه پيامبر اکرم صلىاللهعليهوآله فرمود: «هر کس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است» 1
بنابراين، اولين شرط انتظار، ايجاد معرفت در مورد امام زمان عليهالسلام است و طبيعى است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به آن حضرت بيشتر باشد، ارزش او را بيشتر درک کرده، به عظمت او بيش از پيش، پى خواهد برد و بيشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد؛ در حالى که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت، هرگز احساس تشنگى و عطش نسبت به وجود مقدس وى، نخواهند داشت و بدين جهت، از زمره منتظران بيرون هستند!.
وصل خورشيد، به شب پره اعمى نرسد
که در اين آينه، صاحبنظران حيرانند
شناخت امام زمان عليهالسلام دو گونه است؛
1. شناخت تاريخى وجود آن حضرت؛ مانند اين که او امام دوازدهم است و تاريخ ولادتش در چه سالى است و مانند آن.
2. شناخت مقام نورانيت آن حضرت؛ اين شناخت، کار هر کسى نيست و ظرفيت و لياقت زيادى مىخواهد و در حقيقت، اصحاب خاص امام زمان عليهالسلام، کسانىاند که آن حضرت را به مقام نورانيت شناختهاند.
براى آگاهى از مقام عظيم امامت، خواندن زيارت جامعه کبيره و تأمل در معانى عميق آن، توصيه مىشود.
همچنين خواندن کتابهاى معتبرى که در مورد امام زمان عليهالسلام نوشته شده است، مىتواند انسان را تا حدى با مقام و عظمت آن حضرت، آشنا سازد.
وظيفه ديگرى که منتظران آن حضرت دارند، اين است که بايد دوستى و محبت امام عصر عليهالسلام را در خود ايجاد کنند و آن را افزايش دهند. بديهى است تا انسان از ميهمان خويش خوشش نيايد و نسبت به او محبت نداشته باشد - هر چند هم که او را بشناسد - نمىتواند واقعاً منتظر آمدن او باشد. اگر انسان از ميهمانش، بدش بيايد، چگونه مىتواند منتظر قدم او باشد و خود را براى پذيرايى از او آماده کند؛ پس تا محبت به امام زمان عليهالسلام در وجود کسى شکل نگرفته و شعلهور نشده باشد، او نمىتواند به وظايف منتظران واقعى عمل کند. محبت به امام زمان عليهالسلام، وظيفهاى است که پيامبراکرم صلىاللهعليهوآله نيز به دستور خدا، از ما خواسته است؛ آن جا که در قرآن کريم مىفرمايد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى» 2
منتظران واقعى، وضعيت روحى، فکرى و عملى خود را به گونهاى سامان مىدهند که سنخيت کاملى با امام زمان عليهالسلام داشته باشند. آيا مىتوان منتظر قدوم کسى بود؛ ولى با او مشابهت و سنخيت نداشت؟ آيا مىتوان محبت کسى را داشت، اما با او هيچ سنخيت و مشابهتى نداشت؟ ايجاد سنخيت با امام زمان، از طريق تقويت ايمان، تقوا، فضايل اخلاقى و درجات معنوى حاصل مىشود و تنها در اين صورت است که مىتوان ادعاى محبت به آن حضرت را داشت. در صورتى که انسان رفتارش مطابق ميل امام زمان عليهالسلام باشد، شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشيد و عشق آن حضرت او را به فرياد خواهد آورد و دورىاش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.
طبيعى است که هر قدر سنخيت با ولى عصر عليهالسلام بيشتر باشد، محبت آن حضرت به انسان بيشتر خواهد شد و محبت انسان نيز به آن حضرت افزونتر خواهد گشت. بنابراين: منتظر واقعى، بايد سعى کند که تمام وظايف دينى و احکام الهى را انجام دهد.
منتظر امام زمان عليهالسلام، مىداند که برنامه آن حضرت، يک برنامه جهانى است و بايد ياوران زيادى داشته باشد تا حرکتش پيروز شود. بنابراين، به فکر گسترش ياران و منتظران آن حضرت است و با ارتباط با آنها، به تقويت روحيات ايمانى خود و ديگران خواهد پرداخت تا بر اساس دستور قرآنى «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى»3به کمک مؤمنان منتظر، خود را آماده ظهور حضرت نمايد
منتظر واقعى، هر لحظه انتظار محبوب را مىکشد و از خدا مىخواهد که هر چه زودتر او را برساند. بنابراين، دعاى فراوان براى فرج آن حضرت از وظايف هميشگى منتظران مىباشد. دعا براى تسريع در فرج امام زمان عليهالسلام، به وسيله آن حضرت نيز توصيه شده است.
ياد کردن از محبوب، عادت ديرينه منتظران عاشقى است که منتظر محبوب خويش هستند؛ اما نتوانستهاند پس از مدتها انتظار، او را ببينند و حال خود را دست کم با ياد و نام او آرام مىکنند. به ياد آوردن امام عصر عليهالسلام و عنايت او به شيعيان با ذکر احاديث، کرامات، مقام و عنايت امام به شيعيان، وظيفه ديگرى است که منتظران واقعى، احساس مىکنند و بدين طريق، همواره نام و ياد آن حضرت را زنده نگه مىدارند.
7. دادن صدقه
صدقه براى سلامتى آن عزيز و يا هديه نمودن ثوابهايى به حضرت مهدى عليهالسلام، موجب قبولى هر چه بيشتر اعمال است
اميد به قيام و انقلاب آن امام منتظر عليهالسلام و اميد دادن به ديگران نيز از ديگر وظايف منتظران است.
در روايت آمده است: «هر يک از شما براى قيام قائم عليهالسلام، بايد آماده گردد؛ هر چند با تهيه يک تير باشد 4
از اين رو شرکت در بسيج، يکى از وظايف منتظران است.
در دعاى ندبه آمده است: «عزيز على ان ارى الخلق و لاترى و لا اسمع لک حسيسا و لا نجوى؛ بر من گران است که خلق را ببينم و تو ديده نشوى و سخن آشکار و پنهان تو را نشنوم».
فرج، يعنى نصرت و پيروزى، و مقصود، پيروزى حکومت عدل علوى بر حکومتهاى کفر و شرک است.
بنابراين، انتظار فرج، يعنى انتظار تحقق يافتن اين آرمان بزرگ و جهانى و منتظر حقيقى، کسى است که در حقيقت، خواهان تشکيل چنين حکومتى باشد و اين خواسته آن گاه جدى و واقعى است که شخص منتظر، عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهى باشد. و گرنه، انتظار فرج، در حد يک ادعا و شعار بىمحتوا خواهد بود. از اينرو، در روايات آمده است که انتظار فرج، خود فرج است؛ زيرا کسى که حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تأسيس حکومت عدل گستر اوست، زندگى خود را بر پايه عدل و داد استوار مىسازد و او انسانى است که حضور و غيبت امام، در نحوه رفتار و سير و سلوکش تفاوتى ندارد و قبل از تشکيل حکومت عدل، او چنين حکومتى را در زندگى خود پايدار ساخته است. بنابراين، انتظار فرج حقيقى، ريشه در معرفت به حق، عدل، ايمان و عشق به آن دارد و آثار آن نيز در عمل نمايان مىگردد و چنين حقيقت اصيل و عميقى، با لفظ و شعار به دست نمىآيد و با بىتفاوتى و بىاعتنايى نسبت به مقدسات دينى و رسالتهاى انسانى، در تعارض و تناقض است.
انتظار فرج، داراى ويژگىها و معانى زير است:
الف) معرفت امام معصوم و عادل و پيشواى فضيلت.
ب) ايمان به امامت رهبرى الهى و عدالت پيشه.
ج) عشق به عدالت و ارزشهاى انسانى.
د) اميد به آيندهاى روشن و نويد بخش.
ه) تلاش براى برقرارى حکومتى عدل پيشه و عدل گستر.
و) رعايت موازين و قوانين دينى و اخلاقى.
ز) داشتن روحيه تعهد و مسؤوليتپذيرى.
اين نوع انتظار فرج است که برترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظرى، مقامى عالى دارد و چنين کسى، هر گاه در زمان غيبت، از دنيا برود، به منزله کسى است که پس از ظهور حضرت حجت عليهالسلام، زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد کرده است.5
===========
نظرات شما عزیزان:
|